اين اثر نوشته اي جامعه شناسانه است از روند تعامل استاد مطهري با جامعه اش است و نشان مي دهد كه شرايط فكري، فرهنگي، اجتماعي و سياسي و نيز نيازهاي بدنه مذهبي جامعه هم عصر مطهري چه تأثيري بر او داشته و متقابلاً او چه نقش هايي در تغيير روند غير مذهبي آن زمان ايفا كرده است. نقش هايي كه به استحكام و فراگيري منطق ديني - اسلامي و سرانجام حاكميت آن در قالب نظام ديني جمهوري اسلامي ايران انجاميد. اين كتاب داراي يك درآمد از رشد جريان اسلام گرايي در جهان، و يك نتيجه گيري توصيفي از نقش هاي مطهري در جريان انقلاب اسلامي و نيز در انديشه اسلامي معاصر است. فصل اول، عوامل تأثيرگذار در شخصيت اجتماعي مطهري از قبيل خانواده، حوزه هاي علميه، معلمان، رويدادهاي سياسي شرح شده است. فصل دوم به آثار علمي پا به پاي فعاليتهاي سياسي مطهري پرداخته و رابطه فكر و عمل او را در تعامل مستمر با شرايط فرهنگي و سياسي دوره اش، بازگو مي كند. فصل سوم به ديدگاه هاي اقتصادي مطهري و او از اقتصاد اسلامي در مقايسه با دو مكتب اقتصادي رقيب هم عصرش يعني كاپيتاليسم و سوسياليسم مي پردازد. سرانجام در فصل چهارم، نظرات سياسي استاد شهيد از مجموع آثار بر جاي مانده ايشان استخراج و بازسازي شده است.